محمدحسین فریدونی ، کارشناس مدیریت امور قرآنی:
حکمرانی قرآنی و نظام توزیع یارانه
دوشنبه پنحم تیر به نشست علمی حکمرانی قرآنی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی دعوت شده بودم. در این نشست معاون محترم قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس محترم کتابخانه مجلس به ترتیب سخنرانی و مطالب متنوع و مفیدی را ارائه کردند که میتواند باب گفتوگویی در این موضوع باز کند. پس سپاس از برگزارکنندگان نشست را بر خود لازم میدانم. به همین بهانه مطالبی را خدمت عزیزان تقدیم میکنم.
۱- در فرصت اظهار نظر حاضران عرض کردم: توجه به «حکمرانی امور قرآنی کشور» مقدم بر «حکمرانی قرآنی امور کشور» است. این سخن برداشتی آزاد از بیان رهبر معظم انقلاب است که تحقق عمل به قرآن در جامعه را در گرو آشنایی و انس مردم و زبدگان جامعه با قرآن مجید و دریافت مستقیم معارف از آن دانستهاند. البته معنای این برداشت بیتوجهی به تحقیق موضوعات مهم جامعه از قرآن توسط صاحبنظران و ارائه الگوهای عملی مبتنی بر معارف قرآن نبوده و نیست. بلکه «نظامسازی قرآنی» به معنای ارتقای نظامهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و خردهنظامهای ذیل هر یک، مبتنی بر معارف قرآن، وظیفه برزمینمانده حوزه و دانشگاه است اما جامعه شبکهای جدید بدون اقدامات هوشمند فرهنگسازانه پذیرش تغییر ندارد.
پس «فرهنگسازی قرآنی» یعنی تعالی نگرش آحاد جامعه در تعامل دانشی، بینشی و کنشی با قرآن مجید و نه کتب قرآنی و دینی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این مهم با «فضاسازی قرآنی» از طریق فعالیتهای تبلیغیترویجی قرآنی در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه و همچنین «تربیت قرآنی» به معنای خاص آن یعنی توسعه آموزش عمومی قرآن در مؤلفههای انس با متن و فهم آیات، محقق میشود.
۲- از سالهای دهه شصت خاطره ویژهای دارم که با دیدن نقاشه (پوستر) نشست حکمرانی قرآنی برایم تداعی شد. صاحبکار مغازهای که در آن کار میکردم، وقتی کارپرداران دستگاه های دولتی برای خرید میآمدند کالاها را ۱۰ درصد زیر قیمت عموم میداد. این موضوع مورد ایراد برخی کارگران مغازه بود. چرا که برخی کسبه، به کارپردازان دولتی فاکتور قیمت بالاتر میدادند و البته بخشی از این اضافهقیمت، سهم جناب کارپرداز میشد.
یادم هست که روزی شاگرد بزرگتر مغازه که استادکار بود، به صاحبکار گفت اگر مثل بقیه فاکتور بالاتر نمیزنی لااقل به قیمت فروش به مردم حساب کن و پاسخ حاجی این بود: کسی که عاقل باشد باید همین کار را انجام دهد. همکاران ما توجه نمیکنند که پول مردم مال خودشان است و در کموزیادش به یک نفر مدیون میشوند اما پول کارپرداز دولت، امانت ۳۶ میلیون جمعیت است و یتیم و بیوهزن فقیر دهات هم در آن سهیماند.
فکر کردم که ما تصمیمسازان و تصمیمگیران امور کشور با مدارک حوزوی و دانشگاهی عالی به قواعد حکمرانی قرآنی نزدیکتریم یا آن حاجی مرحوم کلاس ششم قدیم؟!
۳- چند شب پیش از هیأت برمیگشتیم. خانواده گفتند داخل تهران با ماشین گشت بزنیم. یاد حاجی مرحوم و یارانه بنزین، هر دو نفرمان را منصرف کرد و مستقیم به خانه آمدیم. با خودم فکر کردم که اگر پیرمردها و پیرزنهای فقیر روستایی که در طول سال حتی با مینیبوس گازوئیلسوز هم سفر نمیکنند، مثل خانواده ما در بنزین تولیدی کشور شریکند، آیا من و شمای متوسط و مرفه دارای خودرو، اختلاف قیمت یکدلاری بنزین با سه هزارتومان فروش بنزین را بدهکار به همه خانوادههای بدون خودرو نیستیم؟!
۴- در پایان نشست علمی حکمرانی قرآنی یکی از سخنرانان محترم مسئله اعتماد عمومی و الگوی عملیاتی حکمرانی قرآنی برای بازگرداندن تعلق اول انقلاب به نظام را مطرح کردند. بنده عرض کردم مرحوم حاجاسمعیل دولابی در یکی از حکمتهایشان در معنای دو آیه شریفه ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر فرمودند: ملک و اقتدار واقعی در سایه صدق پیدا میشود.
من کارشناس اقتصادی نیستم اما بارها و بارها به ذهنم آمده شاید بهتر باشد دولت و مجلس به جای خوف از توطئه شیاطین و اعتراض اجتماعی، رو راست با توده مردم سخن بگویند، آثار سوء مستقیم و غیر مستقیم نظام قیمتهای سوبسیدی در اقتصاد کشور و فقر عمومی را تبیین کنند، سهم تحمیلی به هر ایرانی از یارانههای پیدا و پنهان و بهرهبرداران فعلی از این موهبت را به آنان بگویند، صادقانه همین سهم را به حساب خانوار بریزند و بعد قیمتها را واقعی کنند. البته همراه با آن علاوه بر نظارت نظاممند حاکمیتی، خاضعانه از مردم برای بهبود امور و جلوگیری از تنش اقتصادی به صورت دقیق، قابل فهم عموم و عملیاتی، کمک بخواهند.
نمیدانم. شاید اشتباه کنم و شاید این نظر به حکمرانی قرآنی نزدیکتر باشد. در هر حال، میتوانید به آن بیندیشید و در بارهاش سخن بگویید و بنویسید.