سه شنبه 13 آذر 1403    2024/12/3

يكشنبه 15 مرداد 1402 ، 48 : 12

کد خبر :

رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی :

نقش لابی‌های صهیونیستی در توهین به مقدسات

ایمانی‌پور در تحلیل اقدامات وقیحانه اخیر علیه قرآن کریم در سوئد و دانمارک، گفت: نمی‌توان نقش لابی‌های صهیونیستی و به صورت خاص موساد را در این اتفاقات نادیده گرفت. البته استیصال غرب در مقابل رشد اسلام‌خواهی منجر به بروز چنین اقدامات و رفتارهای وقیحانه‌ای می‌شود و دستگاه‌های تبلیغاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی نیز در این خصوص، هم‌افزایی مستمری را با برخی کشورهای غربی صورت می‌دهند.

به گزارش سبحان ، طی چند هفته گذشته، جامعه مسلمانان جهان شاهد هتک حرمت به ساحت مقدس قرآن کریم در کشورهای سوئد و دانمارک بود، همین امر خشم مسلمانان را برانگخیت و هر کشور مسلمانی به نحوی این اتفاق را محکوم کرد، از جمله کشور عراق که سفیر سوئد را از کشور خود اخراج کرد.

در ایران نیز جامعه قرآنی در مقابل سفارت سوئد تجمع کرده و اعتراض خود را به این هتک حرمت نشان دادند، همچنین حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد را حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین خواندند و تاکید کردند: اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد باید عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد.

به همین منظور برای واکاوی این هتک حرمت‌ها به مقدسات مسلمانان که از سال ۲۰۰۴ به ترتیب هر سه سال یکبار در غرب اتفاق می‌افتد خبرنگار ایسنا با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانی‌پور -رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی- به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

- آقای ایمانی‌پور چرا در غرب هر چند وقت یکبار به قرآن توهین می‌شود و آن را با عنوان آزادی بیان مطرح می‌کنند؟

واقعیت امر این است که برخلاف آنچه مقامات کشورهایی مانند سوئد و دانمارک سعی در القای آن دارند، ما با یک حرکت موردی یا محدود در تقابل و ضدیت با قرآن کریم و مقدسات مسلمانان جهان در غرب مواجه نیستیم. ما با منظومه و نقشه راه مهندسی شده‌ای در غرب مواجه هستیم که هدایت کننده اصلی آن تل‌آویو می‌باشد. در تحلیل اقدامات وقیحانه اخیر علیه قرآن کریم در سوئد و دانمارک، نمی‌توان نقش لابی‌های صهیونیستی و به صورت خاص، موساد (سازمان جاسوسی رژیم اشغالگر قدس) را نادیده انگاشت.

بخشی از این موضوع ریشه در رویکرد کلان صهیونیست‌ها و غرب در خصوص محدودسازی گرایش به قرآن کریم و مسلمانان در نقاط گوناگون جهان از جمله اروپا دارد و بخشی دیگر مبتنی بر رویکرد مقطعی کنونی صهیونیست‌ها است. فراموش نکنیم که اکنون تل آویو در بدترین بحران ممکن پس از تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی به سر می‌برد و شکاف میان جریانات لیبرال و محافظه کار در جریان تصویب اصلاحات پیشنهادی اخیر نتانیاهو به نقطه اوج خود رسیده است. در چنین شرایطی موساد با همکاری مشترک دستگاه‌های غربی درصدد خلق تصاویر جنجالی جدیدی در نظام بین‌الملل است تا افکار عمومی دنیا بیش از این بر روی وقایعی که در داخل اراضی اشغالی رخ می‌دهد متمرکز نشوند. پس در ماورای همه توصیفات و ادعاهایی که از سوی مقامات غربی با بهانه‌هایی مانند آزادی بیان و حق برپایی اعتراضات وجود دارد، ما با یک نقشه راه کاملا طراحی شده مواجه هستیم.

 

- باتوجه به اینکه جوانان امروزی با هرنوع فرهنگ و نگاهی برای پذیرفتن هر موضوعی به دلیل و برهان نیاز دارند، چگونه غرب سعی می‌کند با این اقدامات موهن، افکار عمومی را نسبت به اسلام مخدوش کند؟

ما در اینجا با مقوله‌ای به نام "تغییر باورها" مواجه هستیم. باورهای یک انسان، رفتار و گفتار را در مواجهه با پدیده‌ها، وقایع و موضوعات گوناگون شکل می‌دهد. قبلا دشمنان تلاش می‌کردند از طریق تغییر رفتارها و گفتارها، به تغییر در باورها می‌رسند اما طی سالهای اخیر، دشمن با طراحی جنگ شناختی علیه اقشار گوناگون، خصوصا جوانان، درصدد است از طریق تغییر باورها، کل منظومه ذهنی و رفتاری آنها را دگرگون سازد. در اینجا متوجه اهمیت جهاد تبیین و چرایی تاکید مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص می‌شویم.

در عرصه جنگ شناختی، دشمنان اساسا اجازه پذیرش برهان و دلیل را به جوانان نمی‌دهند و تلاش می‌کنند ذهن مخاطبان،  هر برهانی را در همان بدو طرح آن پس بزند. پس در عرصه جهاد تبیین، هم شناخت روش‌های دشمن موضوعیت دارد و هم مخاطب‌شناسی و ابزارشناسی دقیق.

- آمارها بیانگر آن است که بعد از ۱۱سپتامبر بیشترین چاپ کتب دینی در دنیا مربوط به قرآن است. این نشان می‌دهد که تهاجم بی‌رویه به یک باور، موجب جلب توجهات به سمت آن می‌شود؛ پس چرا غرب از آتش‌سوزی قرآن حمایت می‌کند؟

بعد از ۱۱ سپتامبر، شبهات موجود در خصوص اسلام به عنوان تفکر حاکم بر اذهان عاملین حمله به برج‌های دوقلو، سبب مراجعه به قرآن شد ولی چون این مراجعات عمدتا با پیش داوری همراه بود نمی‌توانست نقش سازنده‌ خودش را بر جای بگذارد. خصوصا که رسانه‌های غربی در چارچوب اسلام هراسی، آنقدر بر علیه اسلام تبلیغ می‌کردند که مردم ترجیح می‌دادند اساسا چیزی از اسلام نشنوند. مسئله آتش سوزی و تهاجمات بی‌رویه به آن نیز بخشی از پازل اسلام‌هراسی است. لازم به ذکر است که علیرغم تلاش‌های دشمنان، اینگونه ستیزه‌ها و مراجعات طبیعی مردم به قرآن کریم، در مواردی هم موجب بطلان ترفندهای تبلیغاتی غرب شده و این مسئله به نوبه‌ خود موجب نگرانی‌های دشمنان اسلام می‌شد. لذا لازم بود که از تکه‌های دیگر پازل دین‌گریزی و تهاجم بر علیه باورهای دینی نیز استفاده شود.

به عنوان مثال، در این چارچوب، شاهد ترویج محسوس الگوهای زندگی غیرعفیفانه و غیرمومنانه توسط دستگاه‌های رسمی قدرت در غرب هستیم. نمونه اخیر این اقدامات را در رفتار اتحادیه اروپا با دولت‌های مجارستان و لهستان می‌توان مشاهده کرد. فشار اتحادیه اروپا به این کشورها برای به رسمیت شناختن حقوق همجنس‌گرایان یا گروه‌های منحرف جنسی و فراهم کردن زمینه لازم برای تبلیغ الگوهای این زندگی انحرافی، نمونه روشنی از تلاش غرب برای تخریب "خانواده‌ دین پایه" است. حتی این کشورها از سوی اتحادیه اروپا تهدید شده‌اند که در صورت اصرار بر ریشه‌های مسیحی کشورشان و ممانعت از تحقق دستورالعمل انحرافی جدید اروپاییان، از دریافت بودجه کمکی از سوی اتحادیه اروپا محروم شوند. پس ما شاهد اقداماتی صریح در راستای بر هم زدن قواعد فطری و ذاتی بشری از سوی غرب هستیم.

اما در کنار ترویج فساد سیستماتیک با هدف جلوگیری از تمرکز افکار عمومی غرب بر روی آموزه‌های فطری و مقدسات، شاهد حمایت روزافزون غرب از اسلام‌ستیزی و قرآن‌سوزی نیز هستیم. امروز حتی گروه‌های اسلام‌ستیز با شناسنامه‌ای حزبی وارد ارکان قدرت از جمله پارلمان در حوزه اسکاندیناوی می‌شوند و پلیس و دستگاه قضایی این کشورها نیز زمینه لازم را جهت تکرار جرایم اسلام ستیزانه فراهم می‌سازند. این موضوع صرفا محدود به کشورهای اسکاندیناوی نیست. همگان به یاد دارند که سال گذشته، یک فرد اسلام‌ستیز در بیرمنگام انگلیس اقدام به آتش‌زدن فرد سالخورده مسلمانی در زمان خروج وی از مسجد کرد و پلیس انگلیس اذعان داشت که این دومین بار است که وی (پس از آزادی از سوی پلیس) دست به چنین اقدامی می‌زند.استیصال غرب در مقابل رشد اسلام‌خواهی منجر به بروز چنین اقدامات و رفتارهای وقیحانه‌ای می‌شود و دستگاه‌های تبلیغاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی نیز در این خصوص، هم‌افزایی مستمری را با برخی کشورهای غربی صورت می‌دهند.

- سوزاندن قرآن باعث شده است که قرآن در فضای مجازی پربازدید شود، به نظر شما از این فرصت به وجود آمده و توجه مردم دنیا به قرآن می‌توان در جهت تبلیغ این کتاب الهی استفاده کرد؟

به صورت طبیعی می‌توان از دل تهدیدات، فرصت‌سازی کرد ولی باید توجه داشت که آنچه امروز در قالب قرآن‌سوزی شاهد آن هستیم، بخشی از پروژه اسلام‌هراسی و دین‌ستیزی می‌باشد و به صورت ماهوی خطرناک است. بنابراین، باید با تمامی ظرفیت‌های حقوقی، فرهنگی و سیاسی ممکن با این روند مبارزه کرد. اساسا نباید اجازه عادی‌سازی موضوع قرآن‌ستیزی و اسلام‌هراسی را به غرب و رژیم صهیونیستی داد و باید آنها را متوجه هزینه‌های استمرار این روند غیرقابل توجیه ساخت. پس معتقدیم نباید نگاه تهدید محور به قرآن‌سوزی را که وظیفه همه علمای مسلمان و دولت‌های اسلامی می‌باشد را در ذیل یک نگاه فرصت‌محور محدود کنیم و از مواجهه جدی با آن پرهیز کنیم. مواجهه با تهدیدات جای خود را دارد و جنبه ایجابی تبلیغ و تبیین نیز جای خود.

- رایزنان فرهنگی ما چقدر می‌توانند در امر تبلیغ قرآن موثر باشند؟

در گام دوم انقلاب می‌بایست به ترویج مفاهیم و مضامین قرآن کریم با رویکرد تمدنی نگریست. در این رویکرد، قرآن کریم به عنوان محور وحدت جهان اسلام، ظرفیت امت‌سازی و شکل‌دهی به تمدن نوین را دارد. این مهم در فعالیت‌های نمایندگان فرهنگی برجسته‌سازی شده است. ترویج آموزه‌ها و مبانی قرآنی با توجه به در نظر گرفتن مخاطبان و محیطی که تبلیغ این آموزه‌ها در آن صورت می‌گیرد، مسئولیتی است که نمی‌توان تحت هیچ شرایطی از آن عدول کرد. علاوه بر این، هم‌افزایی با پیروان ادیان ابراهیمی و وحدت در برابر جریان کفر و جریانی که اساسا اخلاق و فطرت بشری را هدف قرارداده است، در چارچوب آموزه‌های قرآن کریم و سایر کتب آسمانی، یک الزام محسوب می‌شود.

اقدامات متنوعی برای ترویج و تبلیغ قرآن کریم در برنامه‌های رایزنان فرهنگی پیش‌بینی شده است. برگزاری مسابقات قرآنی مشترک در کشورهای اسلامی، برپایی نمایشگاه‌های قرآنی، کمک به توسعه دارالقرآن‌ها، تولید و تأمین محتوای مناسب از معارف قرآنی، توسعه ترجمه‌های قرآن کریم و اعزام قاریان و مدرسین قرآن به جوامع هدف، بخشی از این فعالیت‌ها است.

 

- همیشه ما در مقابل دشمن در میدان دفاع قرار داریم، وقت آن نرسیده که ما در حالت حمله قرار بگیریم؟

نگاه درستی است. اساسا ما در عرصه فرهنگ، نباید نگاه پدافندی داشته باشیم. بخش مهمی از کار فرهنگی، معطوف به اقدامات تبلیغی و ترویجی، از نوع آفندی می‌باشد. نگاه تهاجمی در عرصه فرهنگ، به این معناست که رویکرد فرهنگی ما تابعی از هجمه‌های طرف مقابل نباشد و بالعکس، روحیه مطالبه‌گری باید در رفتار تبلیغی و ترویجی ما حاکم شود. در این چارچوب باید دشمن خود را با اقدامات فرهنگی خودمان سازگار کنیم نه اینکه ما تابعی از حدود و ثغور رفتارها و راهبردهای آن‌ها علیه خود باشیم. اساسا در عرصه جهاد تبیین، انفعال معنایی ندارد و بالعکس، نگاه آفندی، کنشگرایانه و هوشمندانه اصالت دارد.  نگاه آفندی و کنشگرایانه در عرصه فرهنگ سبب می‌شود تا دشمن فرصتی برای شبیخون فرهنگی و اقدامات ضربتی علیه فرهنگ غنی و گفتمان دینی ما پیدا نکند.


يكشنبه 15 مرداد 1402 ، 48 : 12

کد خبر :

بازدید : 112
• بزرگنمایی متن خبر


سرخط اخبار فرهنگی

پربازدیدترین ها