چهارشنبه 14 آذر 1403    2024/12/4

سه شنبه 10 مرداد 1402 ، 3 : 11

کد خبر :

چگونه با لج‌بازی کردن کودکان کنار بیاییم؟

روانشناس و فعال حوزه کودکان گفت:‌ معمولا لج‌بازی‌ها نشانه رفتار نادرست پدر و مادر است. البته ممکن است برخی بیماری‌های روانی نیز علت بروز لج‌بازی باشد؛ اما مهم‌ترین علت لج‌بازی بچه‌ها را باید در نوع رفتار والدین با بچه‌ها جست‌وجو کرد.

گروه سلامت خبرگزاری سبحان : دنیای کودکی دنیای عجیب و غریبی است؛ دورانی که از لحظه تولد نوزاد لحظات مختلف و متنوعی را تجربه می‌کند و در مسیر پر تلاطم زندگی به سمت کودکی، خردسالی تا نوجوانی و .... هزاران رویداد و واقعه را تجربه کرده و با جسم و روحش خو می‌گیرد.

یکی از موضوعات مهم در دوران کودکی بحث لجبازی کردن کودکان است؛ همان رفتاری که بارها از سوی کودکان و بچه هایمان تکرار می‌شود و داد همه پدران و مادران در می‌آورد؛ بی آنکه بدانیم نام این حالت و رفتار کودکمان لجبازی و عناد با ما نیست، بلکه این اقتضای سن اوست.

برای آشنایی و کسب دانش و مهارت مواجهه با چنین حالتی در کودکان با «سالومه آقایی، روانشناس و فعال در حوزه کودکان» به گفت‌وگو نشستیم تا درباره موضوع لجبازی کردن کودکان و راهکارهای مقابله و مواجهه با آن به بحث بنشینیم.آنچه در ادامه از نظر گرامی‌تان می‌گذرد، مشروح این گفت‌وگوست.

در ابتدای گفت‌وگو توضیح دهید اساسا لجبازی کردن از چه سنی شروع می‌شود؟

 لجبازی بچه‌ها از حدود 2 سالگی صورت می‌گیرد که اریکسون، روان شناس نیز معتقد است که این سن، سنی است بچه‌ها می‌خواهند به استقلال برسند و برای اینکه به استقلال برسند با والدین خیلی مخالفت می‌کنند. در واقع آنچه ما به عنوان لجبازی از آن نام می‌بریم از حدود 2 سالگی شروع می‌شود؛به عبارتی بچه‌ها هر چیزی که والدین می‌گویند؛ یعنی اگر مثلاً بگویند دستت را بشوییم مخالفت می‌کنند. دلیل این است که بچه‌ها می‌خواهند به استقلال برسند و حد و مرزها را بشناسند و می‌خواهند حریم خصوصی خود را به دست بیاورند و ببینند پدر و مادر تا کجا با آنها راه می‌آیند و موافقت خودشان را با آنها  اعلام می‌کنند.

وقتی «نه» گفتن بچه‌ها زیاد می‌شود که ما الگوی مناسبی برای آنها باشیم؛ در واقع پدر و مادر چون بیشترین تماس و ارتباط را با بچه‌ها دارند باید نه‌ها را محدود کنند؛ یعنی تا جایی که می‌توانند پدر و مادر و بچه‌ با هم همراه شوند و از طریق‌های دیگر نه‌ها را به بله تبدیل کنند. در دو جا ما به بچه‌ها نه مطلق می‌گوییم.

یک جا که بچه‌ها بخواهند به خودشان آسیب بزنند؛ مثلا چاقو درخواست می‌کند و ما نمی‌توانیم اصلاً به او بدهیم. در این نه گفتن ایستادگی می‌کنیم و مقابل کودک ایستادگی می‌کنیم و مطلق «نه» می‌گوییم و اجازه نمی‌دهیم.

جای دیگر اینکه مثلاً می‌خواهد در طبقه بالای خانه کنار بالکن که امکان سقوط است بایستد نیز به دلیل وجود خطر، مطلق نه می‌گوییم و ایستادگی می‌کنیم.

«نه» دیگر مربوط به زمانی است که کودک می‌خواهد به کودک دیگری آسیب می‌زند نیز محکم ایستادگی کرده و نه می‌گوییم. نه دیگر را والدین باید زمانی بگویند که کودک به حریم خصوصی بچه دیگر می‌خواهد تجاوز کند. مثلاً در پارک وقتی نوبتی باید همه از وسیله‌های بازی استفاده کنند، کودک ما می‌گوید:«من می‌خواهم بی‌نوبت و زمان زیادی با وسیله بازی کنم.» به جز این سه «نه» که مقابل بچه‌ به کار می‌بریم در بقیه موارد باید اگر درخواستی داشت موافقت کنیم. به طرق مختلف؛ اول اینکه از سن 2 سالگی سن کنجکاوی شروع شده است و اگر کودک کاری انجام می‌دهد لجبازی نیست؛ چرا که کودک تازه راه افتاده و قصد تجربه کردن را دارد.

هرچه می‌گویم فلان کار را نکن، او ایستادگی می‌کند؛ در واقع بچه‌های ما در سن کنجکاوی و استقلال هستند و می‌خواهند خودشان تصمیم بگیرند چه کار کنند. یکی از راه‌های خوب، دادن حق انتخاب است؛ یعنی اول خانه را محیط امنی برای کودک کنیم تا کودک راحت بدود یا... و اگر وسائل خطرناک داریم را جابه جا کنیم و ... یعنی خانه را طوری طراحی کنیم تا جایی که کودک بتواند آزاد باشد تا نیاز نباشد مدام بکن و نکن و امر و نهی کنیم. پس، اول از همه کودکان نیاز به آزادی دارند تا آزادانه در خانه بگردند. مسئله بعد این است که به کودک حق انتخاب دهیم.

مثلاً اگر قصد بیرون رفتن داریم و فکر کنیم با کودک بر سر لباس به چالش برخورد می‌کنیم، می‌توانیم چند بلوز با اشکال مختلف بیاوریم و از او بپرسیم مثلا آبی دوست داری یا سبز. البته با توجه به فصل، باید لباس متناسب با فصل را نشان او دهیم و به او بگوییم با توجه به اینها کدام را دوست داری بپوشی؟ از او نظر بپرسیم تا انتخاب کند.

وقتی بچه‌ها ببینند که همراه آنها هستیم و هم آزاد هستند و در مشاغل مختلف حق انتخاب دارند، خیلی بیشتر با ما راه می‌آیند. مثلاً وقتی خودمان دستمان را بشوییم ممکن است او بیاید دستش را بشوید. بچه‌ها بشتر از اینکه ما بخواهیم حرفی بزنیم عمل ما را می‌بینند و با توجه به اقدام ما یاد می‌گیرند. آنچه ما آن را به عنوان لجبازی می‌گویم در واقع از لحاظ کودک به دنبال استقلال رفتن است. کودک هدفش لجبازی نیست، بلکه کسب استقلال است.

موضوع مهمی که در 2 سالگی به بعد در بچه‌ها اتفاق می‌افتد مالکیت است

موضوع مهمی که در 2 سالگی به بعد در بچه‌ها اتفاق می‌افتد مالکیت است؛ مثلاً می‌گویند: «مامان من، اسباب‌بازی من و ...» و وقتی بچه دیگر می‌خواهد شریک اسباب بازی‌اش شود، ممانعت می‌کنند و والدین برای اینکه رضایت بچه‌ فامیل  را به دست بیاورند  تلاش می‌کنند اسباب‌بازی کودک خود را به کودک مقابل بدهند تا او هم یکبار بازی کند که این کار اشتباهی است.

چون بچه الان تازه به سن مالکیت رسیده و می‌خواهد اسباب بازی برای خودش باشد. بهترین کاری که ما می‌توانیم بکنیم این است که برای اینکه این کشمکش‌ها را کم کنیم، در خانه خودمان یکسری اسباب بازی را انتخاب کنیم و در سبدی بریزیم و داشته باشیم؛البته اسباب‌بازی‌های که  خیلی مورد علاقه بچه‌ خودمان نباشد و نامش را اسباب بازی مهمان بگذاریم.

وقتی مهمانی به خانه ما آمد یا دوستش آمد، آن اسباب‌بازی را بیاوریم تا بازی کنند و حساسیت نداشته باشند. این طور که باشد حس مالکیت کودک سر جای خودش است؛مثل اسباب بازی که در مهد کودک همه بازی می‌کنند یا تاب و سرسره در پارک که همه بازی می‌کنند و به محض پایان بازی جمع می‌شود.

بچه‌ها از 2 سالگی لجبازی‌شان شروع می‌شود 

 در چه سنی لجبازی بیشتر دیده می‌شود؟مثلاً در سن 2 سالگی یک شکلی دارد یا مثلاً در این سن کودکان حرف‌شنوی بیشتری دارند و بعد طغیان می‌کنند؟

بچه‌ها از 2 سالگی لجبازی‌شان شروع می‌شود. 

رفتار پدر و مادر است که بچه‌ها را برانگیخته می‌کند

 آیا به صورت علمی هم به این نوع رفتار کودکان لجبازی می‌گویند یا اینکه اسم عنوانی است که عامه مردم به کودک اطلاق می‌کنند؟

خیر. این عنوان لجبازی از دید عامه مردم هست.

به خاطر اینکه بچه‌ها می‌خواهند به حس استقلال برسند و با نه گفتن می‌خواهند حریم خصوصی خودشان را به دست بیاورند. مثلاً وقتی کودک مشغول بازی کردن است و والدین یکدفعه می‌گویند«الان وقت خواب است» بهتر است به کودک زمان دهیم و بگوییم یک کم دیگه بازی کردی زمان بازی تمام می‌شود؛ نه اینکه یکدفعه بازی او را قطع کنیم یا یک دفعه تلویزیون را خاموش کنیم. در واقع رفتار پدر و مادر است که بچه‌ها را برانگیخته می‌کند و در مقابل پدر و مادر ایستادگی می‌کنند.

در اصل این است که اگر بخواهیم علمی به موضوع نگاه کنیم حق را به بچه‌ می‌دهیم و رفتار والدین است که باعث بروز این مشکل می‌شود؛ اگر رفتار پدر و مادر با بچه درست باشد، مشکل به وجود نمی‌آید. این مشکل از 2 سالگی (لجبازی) شروع می‌شود؛ چون زیر 2 سالگی بچه‌ها حالت نوزاد دارند و خوردن و آشامیدن و ... را انجام می‌دهند و کنترل 100 درصد بچه‌ برعهده پدر و مادر است، اما از یکسال و خورده‌ای، کودک شروع به راه رفتن کرده و  سعی در به دست آوردن استقلال می‌کند و پدر و مادر نیز می‌خواهد کنترل کنند؛ یعنی هرچه پدر و مادر بخواهد بیشتر بچه‌ها را کنترل کند این حالت که به آن لجبازی می‌گویند بیشتر می‌شود.

در روان‌شناسی این حق را به بچه‌ می‌دهد و می‌گوید رفتار والدین اشتباه است که بچه این‌طور رفتار می‌کند و باید رفتار خود را اصلاح کنند. لجبازی از 2 سالگی شروع می‌شود و تا 3.5 سالگی ادامه دارد؛ اگر پدر و مادر الگوی رفتاری درستی داشته باشند این مسئله حل می‌شود؛ یعنی یک جوری در بدو شروع‌اش لجبازی شدید نمی‌شود و بچه می‌بینند که پدر و مادر همراه او هستند و حل می‌شود.

بهترین نوع فرزندپروری، پدر و مادر مقتدر هستند

در فرزندپروری چهار نوع فرزند پروری داریم که یکی فرزندپروری این است که «هرچی من می‌گویم.» در حالی که بهترین نوع فرزندپروری، پدر و مادر مقتدر هستند؛ یعنی به جای مناسب «نه» می‌گویند و هم نه‌ایی که می گویند در نهایت مهربانی، آرامش و همراه بودن با بچه بوده و مخالفت خود را اعلام می‌کنند.

ویژگی پدر و مادر لجباز

پدر و مادرهایی که لجباز هستند، پدر و مادرانی هستند که یک «نه» محکم می‌گویند و تعداد (نه) گفتن زیاد است و مدام در حال جنگیدن بوده و در واقع لجبازی بین والدین و بچه است و بچه یک الگوی رفتاری از والدین یاد می‌گیرد. اگر رفتار پدر و مادر درست باشد بین 2 تا 3.5 سالگی این نوع رفتار شکل می‌گیرد و ادامه پیدا نمی‌کند اما وقتی پایه اشتباه باشد همین طور جلو می‌رود.

  اینکه می‌گویید وقتی نه گفتیم باید پای آن ایستاگی کرد، اما کودک در این شرایط هم لج می‌کند و خلاصه بین والدین و کودک جنگ می‌شود؛ بالاخره این وسط چه کسی باید کوتاه بیایید؟

ما به والدین می‌گوییم «نه» گفتن را خیلی کم کنید؛ یعنی فقط وقتی کودک می‌خواهد به خود آسیب بزند یا به حقوق کسی تجاوز کند؛ یعنی اگر کودک‌مان می‌گوید «من الان می‌خواهم کارتون ببینم و ما می‌گوییم الان وقتش نیست، وقت آن را درست کنیم تا ببیند یا اگر گفت می‌خواهم الان بروم آب‌بازی، خب چه اشکالی دارد برود.»؛یعنی والدین با بچه راه بیایید و نه گفتن کم و محدود باشد تا وقتی گفتی نه، کودک بپذیرد؛ یعنی تعداد نه گفتن کم باشد.

گفتید لجبازی نشانه استقلال داشتن است و کودک می‌خواهد خواسته خود را عملی کند؛ حال چگونه با کودک لجباز برخورد کنیم؟

اگر پدر و مادر رفتارشان با بچه درست باشد تقریباً می‌توانم بگویم بعد از این سن(سن 4 سالگی)لجبازی خیلی کم بوده یا دیگر نیست. زمانی معمولاً اسم لجبازی را می‌گذاریم که هر یک از طرفین سر یک موضوع با هم بحث دارند؛ یعنی بچه یک چیز را می‌خواهد و پدر و مادر چیز دیگری را از بچه‌ می‌خواهند و این باعث لجبازی می‌شود. در واقع پدر و مادر با کودک لجبازی می‌کنند و این لجبازی دو طرفه است. 

 مثلاً بچه می‌گوید تلویزیون روشن باشد و والدین می‌گویند ضرر دارد؟ این یک نوع لجبازی است، من خاموش می‌کنم و او روشن می‌کند. این تقابل را چطور باید حل کنیم؟

بهترین کار این است که به جای اینکه با بچه بحث کنیم و بگوییم ضرر دارد و خاموش کنیم؛ یک بازی هیجان‌انگیز دیگری انجام دهیم؛ مثلاً بابا به بچه می‌گوید «کی می‌خواهد با من کشتی بگیرد؟» یعنی یک بازی که بچه دوست دارد، یا خوراکی هیجان‌انگیزی بیاورند تا کودک تلویزیون را خودش کنار بگذارد و دنبال آن بازی برود و وقتی رفت و سرش گرم شد، تلویزیون را خاموش کنند.

در واقع وظیفه پدر و مادر این است که به جای اینکه با کودک سر تلویزیون جنگ کنند، فکر کنند چه کاری می‌توانیم بکنیم که بدون اینکه با کودک کشمکش کنیم همان کاری که درست می‌دانیم انجام شود. یکی از کارها این است که یک بازی یا خوراکی هیجان انگیز در آن وسط بیاورند تا کودک خود به خود از آن فضا دور شود.

 اگر به فروشگاه رفتیم و کودک گفت فلان چیز را می‌خواهم و پافشاری زیادی کرد و مجبور شدیم بخریم، این وضعیت را چطور مدیریت کنیم؟

بستگی به این دارد که بچه ما چند سال داشته باشد. یک وقت کودک کم سن است و درخواست غیر معقولی دارد؛ مثلاً شب در خانه یک دفعه می‌گوید: «یک ستاره برایم بیاورید پایین یا نصف شب می‌گوید برویم شهربازی!» حالا با  توجه به سن او توضیح می‌دهیم که مثلاً الان شب است و شهربازی تعطیل است و نمی‌شود رفت و باید صبر کنیم آسمان روشن شود و ... توضیح دهیم که الان موقع شهربازی نیست.

اما اگر مثل اینکه می‌گوید ستاره‌ای بچینیم، واقعاً کودک از نظر درکی به آن نقطه نرسیده که درک کند که نمی‌شود این کار را کرد، آن موقع ممکن است گریه کند و ما نمی‌توانیم دیگر کاری کنیم. او پافشاری می‌کند و ما هم توضیح دهیم. می‌توانیم برای او کتاب بخوانیم یا به فضای باز ببریم و بگوییم بپر ببین ستاره را می توانی بکنی؟!» در نتیجه با بازی نه با خشونت، کودک کم کم به این نتیجه می‌رسد. درباره فروشگاه هم بستگی دارد که بچه چند سال داشته باشد. می‌توانیم برای کودک قانون بگذاریم.

اول از همه ما تصمیم می‌گیریم که آیا بچه را به این مغازه ببریم یا نبریم.مثلا فروشگاهی که اسباب بازی گران قیمت دارد و من بودجه‌ام به آن نمی‌رسد تا بخرم.بهترین کار این است که بچه را اصلا به آن مغازه نبریم.می‌توانیم یکبار خودمان به تنهایی به آن مغازه برویم تا ببینیم می‌توانیم از آنجا خرید کنیم یا خیر؟

بهترین کار این است که بچه را به آن مغازه نبریم.حالا ممکن است یکبار قابل پیش بینی نبوده و ما به چنین مغازه‌ای رفتیم. مثلا می‌گوید من اسباب بازی می‌خواهم و ما می‌گوییم دو نوع خوراکی هست؛ یعنی قبل از اینکه وارد مغازه شویم برای کودک قانون می‌گذاریم و مثلا می توانی 2 خوراکی بخری.

یعنی اول کار یک محدودیت می‌گذاریم و تعداد تعیین می‌کنیم و بعد آزادانه اجازه انتخاب می‌دهیم و مخالفتی نمی‌کنیم.بچه‌ها نیاز به تجربه کردن دارند؛ در نتیجه ابتدا محدودیت می‌گذاریم و بعد اجازه می‌دهیم تا کودک آزادانه انتخاب کند.

اگر در اثر جیغ زدن کودک در معذورات قرار گرفتیم چکار کنیم؛ با توجه به اینکه در چنین زمانی باید مواظب باشیم مردم حاضر در صحنه طور دیگری فکر نکنند؟

باید امتحان کردن این موضوع را از جاهای کوچک شروع کنید؛ یعنی اگر قصد یاد دادن همین گفته‌ها را دارید از سوپر مارکت کوچک شروع کنید؛ به عبارتی سعی کنیم 5 بار اول به سوپر مارکتی برویم که 5 دقیقه زمان می خواهیم تا خرید کنیم و بیرون بیاییم. وقتی کودک در این زمان خرید با شما همراهی کرد به فروشگاه بزرگتر بروید. سعی کنید برای اولین بار به دکه خرید خوراکی و محیط کوچک بروید و بعد به مکان خرید بزرگ بروید.

آیا لجبازی پایان دارد؟

آیا لجبازی از سن 4 سالگی به بعد منطقی تر می‌شود؟آیا انتهایی دارد یا شکل لجبازی تغییر می‌کند؟

بله، از سن 4 سالگی به بعد منطقی تر می‌شود.انتهایی ندارد، اما بستگی به این دارد که پدر و مادر با کودک چطور رفتار کرده باشند. برای نمونه در مراکز مشاوره هر اتفاقی که می‌افتد ما سریع پدر و مادر بچه را می‌خواهیم؛ یعنی می‌دانیم این رفتار از خود کودک نیست، بلکه هرچه هست نشانه رفتار والدینش هست ؛ یعنی نوع رفتاری که پدر و مادر با بچه دارند؛ ممکن است لجبازی بیشتر شود؛ بستگی دارد که ما با بچه چطور رفتار کنیم.

چکار کنیم لجبازی بچه‌ها کم شود؟

آنچه از همه مهمتر است شرایط محیطی است و مربوط به همان سختگیری والدین است ؛ همین که بچه ها آزادی داشته و حق انتخاب داشته باشند و با انتخاب اوضاع را کنترل کنند و به استقلال برسند مهم است. به خاطر همین، فیلتر اولیه را خودمان ایجاد می‌کنیم، اما در قبال آن آزادی به بچه می‌دهیم.مثل همین خوراکی که از یک فروشگاه می‌خریم و به کودک می‌گوییم امروز شما دو خوراکی را که دوست داشته باشی می‌توانی بخری؛در نتیجه به او اجازه خرید می‌دهیم و با او درگیر نمی‌شویم.

با این کار بچه می‌فهمد یک کنترلی بر سر انتخاب داشته و آزادی دارد و حداقل، محدوده مربوط به خوراکی خود را کنترل می‌کند.این حس خوبی به کودک می‌دهد. 

برای نمونه کودک ساعت 11 شب می‌گوید همین الان باید برویم شهر بازی؛ در این زمان به کودک چه باید  بگوییم؟

اولین چیزی که بعد از طرح این موضوع به کودک می‌گوییم این است که بیان می‌کنیم الان شهر بازی بسته است؛ چون ماه و ستاره‌ها در آسمان هستند؛ برای اینکه بچه‌ها این موضوع را می‌فهمند. وقتی هوا روشن شد و از خواب بیدار شدیم و از سر کار آمدم به شهر بازی می‌رویم.اما اگر فقط بگوییم شهر بازی می‌رویم،کودک حرف ما را نمی‌فهمد. اما وقتی می‌بینیم با همه این توضیحات باز این موضوع ادامه پیدا می‌کند باید به خواسته‌های کودک بی توجهی کامل کنیم؛ حتی نگاهم به او نکنیم و اگر گریه هم کرد، بی تفاوت باشیم.

* در نهایت این موضوع چکار باید کنیم؟

بستگی به زمان گریه دارد؛ اما به کودک می‌گوییم اکنون نمی‌توانیم به شهر بازی برویم و تعطیل است. اگر دوست داری می‌توانی گریه کنی؛اما خودمان دنبال کار خود می‌رویم و در واقع کودک با بی توجهی ما روبرو شود.

البته در زمان‌هایی که کودک حرف ما را گوش کرد و رفتار بهتری داشت باید خیلی زود مورد توجه قرار گیرد و به رفتار او پاداش بدهیم.ما هیچ وقت نباید کودکمان را با عنوان «بچه بد» یا «بچه خوب» خطاب کنیم، بلکه می‌گوییم تو خوب هستی اما این رفتارت بد بوده است؛ یعنی شخصیت او را زیر سئوال نبریم بلکه رفتارش را زیر سئوال ببریم.

راه کم شدن لجبازی کودک

برای اینکه لج بازی کودک کم شود باید در دسته والدین مقتدر قرار گیریم؛ یعنی نه گفتن را کم کنیم اما وقتی «نه» گفتیم بر سر آن ایستادگی کنیم؛ یعنی قاطع و مهربان باشیم تا کودک فقط جدیت همراه با مهربانی ما را می‌بیند و می‌فهمد در کنار مهربان بودن پدر و مادر، آنها جدی هستند. باید الگوی مناسبی برای بچه‌هایمان باشیم؛ یعنی پدر و مادر در خانه وارد چالش با یکدیگر نشوند و محیط آرام باشد؛ چون اگر وارد چالش شوند کودک نیز آن رفتارها را یاد می‌گیرد.

در واقع کودک از پدر و مادر یاد می‌گیرد چطور باشد؛ یعنی باید عمل ما همان عملی باشد که انتظار داریم بچه  همان طور باشد. باید محیط خانه محیط صلح باشد. خیلی وقتها باید حرف‌های بچه‌هایمان را بشنویم.

و همان حرفهای آنها را تکرار کنیم تا بچه بفهمد که ما به حرف‌های آنها توجه کنیم و متوجه شود همراه آنها هستیم.خیلی اوقات پدر و مادر به بچه می‌گویند: «تلویزیون را خاموش کن و تکلیف مدرسه ات را انجام بده.» اما کودک می‌گوید: «نه»

بهترین کار در این زمان این است که پدر و مادر کتابی را بردارند و در جلوی همان تلویزیون مشغول مطالعه شوند تا کودک بعد از چند دقیقه با دیدن این صحنه، تلویزیون را خاموش کند.

مثلا قول می‌دهیم که کودک را به پارک ببریم، اما به دلائلی مثلا اینکه مهمان به خانه‌مان آمده نتوانستیم برویم و قول داده‌ایم اما عمل نکردیم؛در نتیجه چون قول دادیم و نرفتیم، به کودک بگوییم که «من می‌فهمم ناراحت هستی که به پارک نرفتیم، اما مثلا وقتی باران قطع شد به پارک می‌رویم» یعنی باید همدلی وجود داشته باشد تا بچه بفهمد که ما آن را درک می‌کنیم و احساساتش را نادیده نگرفتیم.پدر و مادر باید بررسی کنند تا دلیل لجبازی بچه را بفهمند.

معمولا لجبازی‌ها نشانه رفتار نادرست پدر و مادر است. البته ممکن است برخی بیماری‌های روانی که مربوط به بچه‌هاست علت بروز لجبازی باشد و باید موضوع را بررسی کنند که چرا اتفاق افتاده است؟ اما مهمترین علت لجبازی بچه‌ها را باید در نوع رفتار والدین با بچه‌ها جستجو کرد.

لجبازی تا چه سنی ادامه دارد؟

بستگی به نوع رفتار پدر و مادر دارد. اگر رفتارشان با بچه ها درست باشد لجبازی بین 2 تا 4 سالگی وجود دارد و هر چه به سن مدرسه برسد، کمتر می‌شود.


سه شنبه 10 مرداد 1402 ، 3 : 11

کد خبر :

بازدید : 118
• بزرگنمایی متن خبر


سرخط اخبار اجتماعی

پربازدیدترین ها